خانه » شهدای ورامین » وصیت نامه شهید ناصر نعیمی

وصیت نامه شهید ناصر نعیمی

بسم رب الشهدا والصدیقین

وصیت نامه شهید ناصر نعیمی

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امو تابل احیاء عندربهم یرزقون

با سلام و درود به پیشگاه امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با درود و سلام به روح پر فتوح شهیدان از شهیدان کربلا تا شهیدان جنگ تحمیلی، بخصوص شهیدان عملیات اخیر اینجانب ناصر نعیمی فرزند ابوالقاسم پنا به تکلیف شرعی و اداء دین پا به میدان نبرد حق علیه باطل گذاشتم و باز بنا به وظیفه شرعی که بر هر فرد مسلمان واجب شده وصیتنامه ای می نویسم تا اگر خواست خدا انشاء ا… در این شد که ما به دیدار او برویم و شهادت را نصیبمان کند تکلیفمان را انجام داده باشیم، این بنده حقیر از همه کسانی که آنها را می شناسم حلالیت می طلبم و از انها می خواهم که مرا ببخشند زیرا جواب حق الناس درآن دنیا سخت است. و از همه آنهایی که می شناسم راضی هستم. من به اختیار خودم این راه را انتخاب کردم و هدفم انشاء ا… رضای خدا بود و هر کس هم که دم از امام و اسلام می زند باید این راه را طی کند حال هر چه خدا برایش مقدور کرده باید راضی باشد و توصیه همه شهیدان هم همین بوده و من در اینجا متذکر به یکی از قسمتهای وصینامه برادر شهید عزیزم منصور اشاره می کنم که گفته بود: دوستان من کسانی هستند که راه مرا ادامه دهند، و من خوشحالم از اینکه چنین برادر هوشیار و مخلصی داشتم که با شهادتش ما را هم از خواب غفلت بیدار کرد و یک تکانی خوردیم و واقعاً از برادر کوچکترم در زندگی درس گرفتم، ای امت شهید پرور قدر این نعمت الهی یعنی امام امت را بدانید، قدر این موقعیتی که در آن قرار دارید بدانید امام و یارانش و مشکینی را مخصوصاً دعا کنید به توصیه هایشان عمل کنید که صلاح هر کس که به این توصیه ها عمل کند در این است که دعا کنید امام را خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدارد و بقول امام در صحنه باشید و از اختلافات و تفرقه بپرهیزید که دشمن هم همین را می خواهد و اما خانواده عزیزم، خانواده ای که مرا چنین در خودش تربیت کرد و واقعاً بهشت زیر پای چنین پدران و مادرانی است. شما ای پدر و مادرم دیگر بهشت را برای خودتان تضمین کردید. ای پدر خوب و مهربان و استوارتر از کوهم که بجای اینکه مشکلات شما را از پای در آورد شما مشکلات را از پای درآوردید و بر آنها چیره شدی می دانم که داغ فرزند برایت سخت است ولی اتکا به خداوند قهار کن و از او کمک استمداد بجوی و به یاد کربلا بیافت و امام حسین که علی اکبر و علی اصغرش را داد، برادرش را داد و واقعه کربلا مصیبتی عظیم بود و ای مادرم، ای مادر شیردل و قوی دلم که نمی دانم در وصف تو چه بگویم تو به همه ما روحیه می دادی تو بودی و اثر شیر تو بود که ما به این راه آمدیم و آخرش به اینجا ختم شد. مرا ببخش اگر به تو تندی و اهانتی کردم اگر به تو شرویی کردم و همین طور پدر تو هم مرا حلال کن اگر حق فرزندی را نسبت به تو ادا نکردم، از شما خانواده ام می خواهم که جلوی کسانی را که می خواهند با یک سری جوسازی و تفرقه افکنی روحیه انقلابی شما و دیگر خانواده های شهدا را تضعیف کنند بایستید.

آنهایی را که بعد از این همه شهید شدن و بعد از این همه پیروزی هنوز خواب هستند و یا خودشان را به خوای زده اند و دم از صلح ذلت بار می زنند و هنوز وجود امام و خانواده های شهدا را نادیده می گیرند و به کارهای کثیف خودشان ادامه می دهند آنها را از خودتان دور کنید.

ما از خدا می خواهیم که آنها را هدایت کند و اگر قابل هدایت نیستند هر چه زودتر آنان را که روی زمین سنگینی می کنند از روی زمین بر دارد چون اینها انگلهای جامعه هستند.

و اما خواهرانم ، ای خواهران عزیزم زینب را الگوی خود قرار دهید و زینب وار در برابر مصیبت بایستید تا در آن دنیا رو سفید باشید و این برادر کوچکتان را هم ببخشید و صبر و توکل بر خدا را پیشه کنید که ان الله مع الصابرین ، و اما دوستانم ، ای دوستان عزیزم امام را رها نکنید و با افرادی که بر علیه این انقلاب حرف می زنند مبارزه کنید و مسئله جنگ را فراموش نکنید. در آخر از خانواده عزیزم که اگر خواست و تقدیر الهی انشاء الهبر این قرار گرفت که من شهید شدم و جنازه ای داشتم آن را در امام زاده حسین رضا نزدیک قبر برادرم دفن کنید و اگر هم جنازه ای نداشتم بیاد آن شهیدان گمنام بیافتید. مراسمی ساده و بدون تشریفات برایم بگیرید  و لباس سیاه برایم نپوشید و برای ابا عبدالله حسین (ع) و یارانش گریه کنید.

آنکه تو را شناخت جان را چه کند           فرزند و عیال و خان و مار را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی                     دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روز پنجشنبه مورخ ۴/۱۰/۶۵ ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه بعد از ظهر

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.