خانه » اخبار و رویدادها » «جام زهر» تَرََک برداشت، نَه دیوار تحریم ها/ تحلیلی بر«رفتار جامعه ساز» و «صبر راهبردی» رهبر انقلاب در مذاکرات هسته ای

«جام زهر» تَرََک برداشت، نَه دیوار تحریم ها/ تحلیلی بر«رفتار جامعه ساز» و «صبر راهبردی» رهبر انقلاب در مذاکرات هسته ای

«جام زهر» تَرََک برداشت، نَه دیوار تحریم ها

گـــاهـــــی «تحلیل» هــــای سیاسیـون آن روی دیگر «تصمیم» های آنهاست
راه لغزنده ای را که دولت «بی تئوری» یازدهم برای اداره کشور انتخاب کرد و از «چرخ کارخانه ها» و «چرخ سانتریفیوژها» دوگانه ای جعلی و غیرمنطقی ساخت اکنون به پایان مسیر خود رسیده است. متأسفانه ماه هاست مسئولان دولتی برای هم «انشاء» می خوانند و به هم تبریک می گویند؛ برای رسانه های منتقد و مردم «املاء» می خوانند؛ «دیکته» آمریکایی ها را «توافق» می نامند و با «گفتار درمانی» و گاهی «تهمت درمانی»، اقتصاد نیازمند جهاد را معطل «نقاط خیالیِ» گشایش آمریکایی کرده اند و از یمین و یسار، قلب و جناح و ارض و سماء به کارشناسان و منتقدان و نخبگان «توهین» تقدیم! می کنند و تا منتقدان گفتند که تیم مذاکرات باید قویتر شود و «پوست بیندازد»،  «پوست منتقدان را کندند». پاندول «خوش بینی دولتمردان ایرانی» و «خباثت دولتمردان آمریکایی» می آید و می رود تا به تعادل پایانی خود – که تحقق پیش بینی رهبر حکیم انقلاب مبنی بر ضرورت بدبینی به گرگ ها بود- برسد که «کلام الامام، امام الکلام». امان از «ارباب جدل» و «اصحاب مغالطه» و «پیاده نظام مراء» که در معدود طرفداران این دولت فراوانند و نخواستند حرف واضح رهبری را بفهمند، اما بالاخره مذاکرات هسته ای به حساسترین و پیچیده ترین روزها و ساعات خود نزدیک شد و هفته های آینده شاهد پرحجم ترین عملیات فکری- سیاسی و رسانه ای یاران و دغدغه مندان انقلاب اسلامی و ایران عزیز از سویی و جریان غرب گرا، غرب اندیش، آمریکا پرست و کدخدا باور از سویی دیگر هستیم و متاسفانه هرچه به زمان انجام توافق احتمالی هسته ای نزدیک تر می شویم، نگرانی ها از عملکرد تیم مذاکره کننده و تحمیل توافقی بسیار بد و ذلت بار به نظام اسلامی و مردم بیشتر می شود. آنچه در طول انجام مذاکرات پراشتباه هسته ای از ابتدای تشکیل دولت جدید تاکنون به وضوح نمایان بود، موضع منفی و عدم خوش بینی رهبر انقلاب نسبت به انجام مذاکراتی بود که در آن خطوط قرمز نظام شکسته شود. ایشان هرچند بارها از تیم مذاکره کننده – به جهت انتساب حقوقی آنان به جمهوری اسلامی – حمایت کرده اند، اما از بسیاری از سخنان تصریحی و تلویحی ایشان به وضوح این حقیقت را می توان دریافت که ایشان نسبت به آینده مذاکرات هیچگاه خوش بین نبوده اند و همواره درباره آن نگرانی داشته اند. درباره «صبر راهبردی» رهبر انقلاب در دو سال اخیر باید به «تئوری پردازی» نشست تا جلوه ای دیگر از مدیریت هوشمند نظام اسلامی آشکار شود.

http://asrupload.ir/varamincity/tasavir/94/02/9dey-moaf.jpg

اصل ثابت در مدیریت سیاسی رهبر انقلاب؛ «سعه صدر» همراه با «روشن گری»
قلوب و عقول توده های مردم همچون «آب» بسیار نرم است؛ وقتی دست خود را به آرامی در دل آب می بریم فرو می رود اما اگر دست خود را با سرعت روی همین آب بکوبیم، مقاوم می شود و اجازه ورود نمی دهد؛ یعنی سرعت و زمان انتقال یک مفهوم به مردم در پذیرش آن توسط مردم بسیار تاثیرگذار است.
در تحلیل رفتار سیاسی رهبر انقلاب باید گفت اصولاً ایشان همواره – علی رغم مخالفت با برخی سیاست های دولت های مختلف – با سعه صدر اجازه داده اند مسئولان- تا زمانیکه خطوط قرمز نظام را رعایت نمایند- طبق دیدگاههای سیاسی خود به اداره کشور بپردازند. ایشان همواره با ترسیم راهبردهای کلی و خطوط قرمز نظام، به آگاهی بخشی عمومی و گفتمان سازی در این زمینه پرداخته اند. بگونه ای که در بسیاری موارد، این گفتمان سازی پس از مدتی تبدیل به مطالبه عمومی مردم از دولت ها شد. اصولاً مدیریت سیاسی جامعه در نظام ولایی مبتنی بر هدایت اختیاری مردم به سمت آرمان هاست و اگر در مواردی هم دولت ها از آرمان های اصلی انقلاب فاصله بگیرند، مطالبه و خواست عمومی مردم است که راه غلط دولت ها را اصلاح می کند.
مردم باید خود به آگاهی برسند و از دولت ها مطالبه کنند. و یکی از اصلی ترین وظایف حاکم اسلامی، هدایت گفتمانی افکار عمومی و به آگاهی رساندن آنان از واقعیت هایی است که بعضاً ممکن است مورد غفلت واقع شود.
حاکم اسلامی هیچگاه مردم را به وادار به انتخاب یک مسیر نمی کند. بلکه با سعه صدر به آنان فرصت تجربه می دهد تا حتی اگر مسیر اشتباهی را برگزیده اند، با بصیرت کاملی که از گفتمان سازی او حاصل شده است، خود از آن مسیر برگردند، امام در حکومت اسلامی معرفت مردم را بالا می برد.

از بت شکنی ابراهیم(ع) تا ماجرای پذیرش حکمیّت توسط امیرالمومنین
تاریخ اسلام و تاریخ پیامبران الهی پر است از مصادیق این نوع رفتار سیاسی. یک نمونه مربوط به صحنه سازی حضرت ابراهیم(ع) در شکستن بت ها و گذاردن تبر بر دوش بت بزرگ است. زمانی که حضرت ابراهیم (ع) خطاب به مردمی که از او پرسیده بودند: «أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْراهِیمُ؛ آیا تو این کار را با خدایان ما کرده‏اى؟ اى ابراهیم!»(انبیاء/۶۲)، از او پاسخ شنیدند: «بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ؛ بلکه این کار را این بت بزرگ آنها کرده! از آنها سؤال کنید اگر سخن مى‏گویند.»(انبیاء/۶۳)
در روایتى از امام صادق (ع) در ذیل این آیه شریفه مى‏خوانیم: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (ع) إِنَّمَا قَالَ- بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا إِرَادَهَ الْإِصْلَاحِ؛ هدف ابراهیم (ع) از بیان این سخن که «بت بزرگ این کار را کرده»، فقط و فقط اصلاح فکر مردم بود.»(الکافی، ص ۳۳۸)
و پس از این جدل کاملاً منطقی بود که مردم به درونشان رجوع کردند و به حقانیت سخن او پی بردند: «فَرَجَعُوا إِلى‏ أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ؛آنها به و جدان و فطرتشان بازگشتند و به خود گفتند حقا که شما ظالم و ستمگرید.»(انبیاء/۶۴)
بنابراین خداوند گاه با محسوس کردن یک امر معقول و عقیده در جلو چشم همه مردم، به علاوه گفتمان سازی و روشن گری حاکم اسلامی، کاری می کند که همان «فَرَجَعُوا إِلى‏ أَنْفُسِهِمْ» اتفاق بیفتد و مردم به یقین برسند. اصولاً در بسیاری موارد، گفتمان سازی و روشنگری به تنهایی برای آگاهی بخشی به مردم کافی نیست، بلکه در کنار آن و شاید حتی مهم تر از آن، مشاهده عینی و محسوس یک عقیده است که اثربخشی فوق العاده ای دارد.
آنچه در این ۲ سال مذاکره هسته ای اتفاق افتاد، چیزی جز این نبود. شاید بتوان گفت عملکرد دشمن در طول سال های پس از انقلاب، هیچگاه به اندازه این ۲ سال برای مردم و بخصوص جوانان محسوس نبود. دشمن در این مدت از هیچ کاری برای نشان دادن باطن خبیث خود فروگذار نکرد. تهدید، تحقیر، فریب، عهدشکنی، زیاده خواهی و. …  شاید اگر برای آگاهی بخشی به مردم درباره دشمن ساعت ها «سخنرانی» می شد، به اندازه آنچه مردم در این مدت «مشاهده» کردند، اثرگذار نبود. و این نبود جز صحنه پردازی خداوند برای نشان دادن واقعیّات به مردم؛ تا مردم خود به فطرتشان رجوع کنند و بیابند که دشمن هیچگاه قابل اعتماد نیست و هرچه بیشتر به او امتیاز داده شود، او تهدید و تحقیرش را بیشتر می کند.
نمونه دیگر تاریخی، ماجرای پذیرش حکمیت توسط امیرالمؤمنین (ع) بود. حضرت با وجود مخالفت صریح با این کار، اما به دلایلی که خود آن را بیان فرمودند، نهایتاً آن را پذیرفتند. امیرالمؤمنین(ع) یکی از دلایل تعیین مدت در ماجرای حکمیت را افزایش آگاهی مردم و پی بردن آنان به اشتباهشان بیان می کنند: «وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ لِمَ جَعَلْتَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ أَجَلًا فِی التَّحْکِیمِ فَإِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ لِیَتَبَیَّنَ الْجَاهِلُ وَ یَتَثَبَّتَ الْعَالِمُ وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یُصْلِحَ فِی هَذِهِ الْهُدْنَهِ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّهِ وَ لَا تُؤْخَذَ بِأَکْظَامِهَا فَتَعْجَلَ عَنْ تَبَیُّنِ الْحَقِّ وَ تَنْقَادَ لِأَوَّلِ الْغَیِّ؛ امّا سخن شما که چرا میان خود و آنان براى حکمیّت مدّت تعیین کردى، من این کار را کردم تا نادان خطاى خود را بشناسد، و دانا بر عقیده خود استوار بماند، و اینکه شاید در این مدّت آشتى و صلح، خدا کار امّت را اصلاح کند. و راه تحقیق و شناخت حق باز باشد، تا در جستجوى حق شتاب نورزند، و تسلیم اوّلین فکر گمراه کننده نگردند.» (نهج البلاغه؛ خطبه۱۲۵)
امام(ع) با پذیرش حکمیت، به مردم فرصت تجربه دادند تا خود بفهمند که با چه دشمن خبیث و عهد شکنی مذاکره کردند. دشمنی که در آستانه شکست قطعی بود. که اتفاقاً همینگونه هم شد. یعنی مردم به چشم خود آن سوی چهره معاویه – که همواره از سوی منافقین داخلی همچون اشعث بزک می شد- را دیدند. چهره ای مملو از عهدشکنی و فریب؛ و به فاصله کوتاهی پس از پذیرش حکمیت، همان افرادی که حضرت را مجبور به قبول صلح کردند، از کار خود پشیمان شدند.
به عقیده نگارنده رفتار سیاسی رهبر انقلاب در مذاکرات هسته ای، تاکنون، کاملاً مبتنی بر همین اصل بود. خداوند صحنه ای ترتیب داد تا مردم به چشم خود باطن خباثت آلود دشمن را که در ورای ظاهری بزک شده مخفی شده بود را ببینند. و با آگاهی بخشی رهبر انقلاب، به این یقین برسند که دشمن هیچگاه قابل اعتماد نیست و امتیاز دادن به او، تنها و تنها زورگویی، توهین و تحقیرش را بیشتر می کند.
تَرَک بر «جام زهـــر»
حال سؤال مهم این است که وقتی مردم به این شناخت و بصیرت بالا از دشمن رسیدند، آیا حاکم اسلامی باز هم بخاطر حفظ مصلحت جامعه اسلامی و جلوگیری از تفرقه، مجبور به پذیرش صلح است؟ علت پذیرش مذاکره برای صلح با دشمن، همراهی نکردن بخشی از مردم و خواص بود و هدف از آن هم، آگاه شدن مردم و جلوگیری از ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی بود. حال، زمانیکه مردم در طول زمان مذاکره و پیش از بستن قراردادی الزام آور، به بصیرتی بالا در این باره رسیدند، دیگر پذیرش صلح و توافقی الزام آور که خطوط قرمز را هم زیرپا می گذارد، چه وجهی دارد؟ صلحی که از قِبَل آن، نه تنها تحریمی برداشته نمی شود، بلکه امتیازات ذلت باری هم به دشمن داده می شود. صراحت ادبیات سیاسی رهبر انقلاب در ماههای اخیر و مواضع واضح، مبین و صریح تر ایشان از علائم جدیدی در مواجهه ایشان با ادامه مذاکرات هسته ای حکایت می کند و به نظر می رسد، نوع مواجهه سیاسی رهبر انقلاب در «ادامه» مذاکرات هسته ای، نه مانند صلح امام حسن(ع) و نه مانند پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط امام(ره) باشد. چراکه اولاً دولت فعلی نه تنها از ابتدای شروع کار از آراء شکننده برخوردار بود و به شدت از مشکل محبوبیت رنج می بُرد، در ادامه کار نیز عملکرد اقتصادی و سیاسی اش بگونه ای بود که به شدت از محبوبیت او کاسته شده است. شاید علت تأکید رهبر انقلاب به «همدلی و همزبانی دولت و ملت» و اشاره ایشان به دوگانه «محبوبیت» – «مشروعیت» در سخنرانی ابتدای سال را بتوان در این چارچوب تحلیل کرد. ثانیاً مردم در طول این ۲ سال، با رفتاری که – با عنایت و مهندسی خداوند – دشمن از خود به نمایش گذارده و با روشن گری هایی که رهبر انقلاب و خواص انقلابی انجام داده اند، به سطح بالایی از بصیرت دست یافته اند. به عبارتی دیگر، آن «فَرَجَعُوا إِلى‏ أَنْفُسِهِمْ»(انبیاء/۶۴) در ماجرای ابراهیم(ع) و آن «لِیَتَبَیَّنَ الْجَاهِلُ وَ یَتَثَبَّتَ الْعَالِمُ»(خطبه ۱۲۵) در ماجرای حکمیّت، در کوتاه ترین زمان ممکن به ثمر نشست. ثالثاً شرایط سیاسی منطقه و دنیای اسلام بگونه ایست که پذیرش تحمیلی صلح با دشمن از سوی ایران که تبدیل به الگو و نقطه اتکای ملت های منطقه شده است، چیزی جز تذبذب، سازش و خالی کردن پشت مجاهدان انقلابی تفسیر نخواهد شد و این یعنی صدها سال عقب گرد از بیداری اسلامی که در طول سال های پس از انقلاب با زحمت فراوان به دست آمده است. علاوه بر اینکه رهبر انقلاب، هم در سال ۷۹ فرمودند دیگر چیزی شبیه به صلح امام حسن(ع) تکرار نخواهد شد: «من به شما عرض کنم که امروز دشمن قادر نیست. امروز به برکت ملتِ هوشیارى مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیخته‏اى مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ایران، نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا اگر در قدرتهاى مادّى باشد قادر نیستند حادثه‏اى مثل حادثه‏ى صلح امام حسن(ع) را بر دنیاى اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه‏ى کربلا اتّفاق خواهد افتاد.» (۰۱/ ۰۲/ ۱۳۷۹)
و هم در سال ۹۰ فرمودند شرایط امروز ما همچون شرایط «بدر و خیبر» است: «یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابى‏طالب و محاصره‏ى اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاه‏هاى بدمحاسبه‏گر خیال مى‏کنند ما امروز در شرائط شِعب ابى‏طالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابى‏طالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در شرائطى هستیم که ملت ما نشانه‏هاى پیروزى را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیک شده است؛ به بسیارى از مراحل پیروزى، با سرافرازى دست پیدا کرده است. امروز مردم ما را از محاصره‏ى اقتصادى مى‏ترسانند؟ با این حرفها، با این ترفندها مى‏خواهند مردم را از صحنه بیرون کنند؟ مگر چنین چیزى ممکن است؟ امروز مى‏خواهند در اراده‏ى مسئولین اختلال ایجاد کنند؟ «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کنی»(یوسف/۱۰۸)؛ این راهى است که با بصیرت انتخاب شده است، این راهى است که با مجاهدت باز شده است، این راهى است که با خون عزیزترین ها هموار شده است. ما از این راه رفتیم، به قله‏هائى هم دست پیدا کردیم. ما متوقف نمى‏شویم، ان‏شاءالله پیش مى‏رویم؛ ولى تا امروز هم به قله‏هاى بسیارى دست پیدا کرده‏ایم. جمهورى اسلامى، امروز کجا، بیست سال و سى سال قبل کجا؟ دشمنان جمهورى اسلامى، هیمنه و باد و بروتِ آن روزشان کجا، ضعف و انکسار امروزشان کجا؟ اینها نشانه‏هائى است که ملت ایران را تشویق مى‏کند. نخیر، در ادامه‏ى راه اسلام- که راه خداست، راه دین است، راه سعادت دنیا و آخرت است- اراده‏ى مسئولین همچنان مستحکم خواهد ماند؛ مردم هم امروز و در آینده، پاى ثابت این حرکت عظیم خواهند بود.» (۱۹/۱۰/۹۰)

۵۹۸ آخرین شماره بود
اینها همه نشانه هایی است در تأیید این تحلیل که اگر دشمن با سکوت و یا اشتباه برخی خواص خائن بخواهد صلح ذلت باری را به نظام اسلامی تحمیل کند و جام زهر دیگری بنوشاند، این بار دیگر ولیّ محبوب و مقتدر ما زیر جام خواهد زد و آن را نخواهد پذیرفت. اگر رفتار سیاسی رهبر انقلاب تا امروز قابل پیش بینی و قابل تطبیق بر نمونه های تاریخی به شکل مصداقی بود، از این پس دیگر اینگونه نیست و هیچ نمونه تاریخی برای آن یافت نمی شود. جریان تحمیل، آرزوی شبیه سازی مذاکرات هسته ای با صلح امام حسن (ع) و قطعنامه ۵۹۸ را به گور خواهد برد. در روزهای حساس، تاریخی و در یک پیچ بزرگ تاریخی قرار داریم و تاریخ اسلام و شیعه، باید دقیقه به دقیقه این ایام را ثبت کند. متد و مدل جدیدی از نظام ولایی شیعه در حال رُخ نمایی است. این بار، ولیّ خدا، برگ دیگری از ظرفیت های عظیم نظام امت- امامت را رو خواهد کرد و پروژه فریب منافقان را ناکام خواهد گذاشت.

به قلم علیرضا معاف؛ دانشجوی دکترای فلسفه ی علم در دانشگاه شریف ؛ سردبیر هفته نامه ۹دی؛ یکی از نخبگان جوان شهرستان ورامین

moaf

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.