خانه » اخبار و رویدادها » رعیت انگاری مستضعفین، نتیجه کدخدا پنداری استکبار (۲)

رعیت انگاری مستضعفین، نتیجه کدخدا پنداری استکبار (۲)

واکاوی قرآنی دلایل و ضرورتهای استکبارستیزی و شیوه های مبارزه صحیح باشیطان (۲)

رعیت انگاری مستضعفین، نتیجه کدخدا پنداری استکبار

علیرضا معاف

مسأله مبارزه ایدئولوژیک و مستمر انقلاب اسلامی و جریان استکبار و عدم رابطه ایران با آمریکا بیش از آنکه یک مسأله سیاسی صرف باشد، یک اصل ایدئولوژیک راهبردی در نظام جمهوری اسلامی است. اصلی که برگرفته از محکمات قرآنی و بینات سیره نبوی و علوی است. استعلا و علوطلبی فرعون گونه آمریکا در مواجهه با دیگر ملت ها و تجاوزات پی در پی جنگ طلبان آمریکایی به نقاط مختلف دنیا نمونه ای امروزی از همان نظام مستکبر فرعونی- قارونی است که یک سلطه گر در آرزوی تسلط بر همه دنیاست. در برابر این نظام ظالمانه، حرف ما این است که نه ظلم می کنیم و نه زیر بار ظلم می رویم. تأکید بر عدم رابطه با شیطانی به نام آمریکا بیش و پیش از آنکه حول محور منفعت طلبی مادی بچرخد، بر مبنای آرمان دینی استوار است. مروری تاریخی بر رابطه ما و آمریکا نیز مؤید همین نگاه قرآنی است. آنها همواره گرگ صفتانه به فکر دریدن ملت ها بوده اند. رابطه با آمریکا به قول حضرت امام و رهبر معظم انقلاب زمانی می تواند برقرار شود که آمریکایی ها دست از شیطنت بردارند و آدم شوند! یعنی ذات گرگ صفت خود را رها کنند. اما تا زمانی که آمریکا تجلی شیطان است، رابطه با او میوه ممنوعه ای است که گرچه آمریکایی ها بر نافع بودنش قسم می خورند اما خوردنش ما را به زمین ذلت می زند. در شماره گذشته ۹ دی به بیان نکات قرآنی در ضرورت ها و دلایل استکبار ستیزی و مقاومت آگاهانه در برابر شیطان اکبر اشاره کردیم و اکنون ادامه مطلب:

اصول برخورد با مستکبران از منظر قرآن حکیم
اکنون مسئله و سؤال اصلی اینجاست که در برابر این هجمه پیچیده و روشهای متکثر چه باید کرد و استراتژی ما چه باید باشد، پیشنهادات قرآن کریم راهگشا و مبیّن نقشه راه تقابل با مستکبرین است.
‌۱ـ خود باوری و اعتماد به نفس و اعتقاد به توان درونی
‌«ولاتهنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون ان کنتم مؤمنین» و اگر مؤمن اید سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید. ‌بیان شد که یکی از روش های غلبه مستکبران بر توده مردم و به استضعاف کشیدن آنان، تلقین این مطلب است که توده مردم بدون تکیه بر ثروتمندان، صاحب منصبان و قدرتمندان قادر به ادامه حیات نیستند. تا آنجا که فراعنه، خود را خدای مردم روی زمین و رب مردم و صاحب و مالک آنان معرفی می کردند. پیامبران الهی، در برابر این سیره مستکبران، همواره در پی زدودن جهل و نادانی از مستضعفان و القای روحیه و اعتماد به نفس و توکل بر خدا بوده اند و همواره به قدرت درونی و توان درون‌زای مردم اذکار و یادآوری دارند.
‌شاید اصلی‌ترین متد امام راحل نیز همین بود؛ امام خمینی(ره) با زدودن اندیشه وابستگی از ملت ایران، ثابت کرد که یک ملت می‌تواند بر خود تکیه کند و به پیروزی برسد و این پیروزی وامدار خودباوری و اتکای به نفس است.
‌‌۲ـ برخورد تهاجمی و طلبکارانه با استکبار
‌در قرآن کریم می‌خوانیم: «الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلو أولیا الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً» کسانی که ایمان آورده اند در راه خدا کارزار می کنند و کسانی که کافر شده اند، در راه طاغوت می جنگند. پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان (درنهایت) ضعیف است.
‌مستکبران همانند آن گرگ و حیوانی هستند که هر گاه به او حمله کنی عقب می نشیند و هرگاه بگریزی در پی تو می دود. وجود این روحیه در مستکبران اقتضا می کند که مردم مستضعف، همواره در برابر آنان، موضعی تهاجمی اختیار کنند تا آنان زمینه پیشروی نیابند. افزون بر آن مستکبران، اهل شفقت و دلسوزی نیستند تا چنانچه ملتی را در ضعف و ناتوانی مشاهده کنند، به رحم آیند و از استثمارش دست بردارند، بلکه آنان همچنان به ظلم خود ادامه می دهند. سیره پیامبران در برخورد با مستکبران، سیره ای تهاجمی بوده است. پیامبر اکرم (ص) در نامه هایی که به سران ایران و روم و برخی کشورهای دیگر فرستاد، با آنان از موضعی برتر سخن گفت. در نامه آن حضرت به کسری، پادشاه ایران، آمده است: ‌مسلمان شو تا در سلامت باشی و اگر اباکنی، گناه مجوس برعهده توست. جمله مسلمان شوید تا در سلامت باشید، در نامه های آن حضرت به قیصر روم، پادشاه مصر و نجاشی دوم و پادشاه یمامه نیز به چشم می خورد.
‌۳ـ شکیبایی و پایداری در مبارزه و اعتماد به وعده‌های الهی:
‌«یا ایها النبی حرض المؤمنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و ان یکن منکم مائه یغلبوا ألفاً من الذین کفروا بأنهم قوم لایفقهون. الان خفف الله عنکم و علم أن فیکم ضعفاً فإن یکن منکم مائه صابره یغلبوا مائتین و إن یکن منکم ألف یغلبوا ألفین بإذن الله و الله مع الصابرین» ‌هر گاه بیست نفر با پایداری از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران؛ زیرا آنان گروهی هستند که نمی فهمند. هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ناتوانی است. بنابراین، هر گاه صدنفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز می شوند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد و خدا با صابران است. ‌سومین اصل اساسی که باید در مبارزه مورد توجه باشد، شکیبایی و بردباری در برابر مشکلات و گرفتاری هاست. روشن است که ابعاد پیروزی در مبارزه با قدرتمندان و مستکبران به تناسب توان قدرت مستضعفان با مستکبران، متفاوت است و بسا که مبارزه ملتی ده‌ها سال طول بکشد. در چنین شرایطی، نیل به پیروزی و استقلال کامل، نیاز به شکیبایی و پایداری دارد. خداوند سبحان در قرآن کریم پیروزی بنی اسرائیل بر فرعونیان را محصول صبر و شکیبایی آنان در مبارزه معرفی کرده است. ‌خداوند در آیات گرانقدر مورد بحث نیز به همین موضوع اشاره دارد و می فرماید که هر نفر از مؤمنان مستضعف توان غلبه بر ۱۰ نفر از کافران مستکبر را دارد، زیرا آنان بینش صحیح ندارند و عاملی آنان را در صحنه های خوف و خطر به مقاومت نمی خواند، ولی شما از بینش عمیق بهره مندید و می توانید با نیروی صبر و مقاومت، آنان را از میان ببرید. البته در آیه بعد یادآور شده که چون در گذر زمان شما ناتوان شده اید و از صبر و قدرتتان کاسته شده، بنابراین توان دارید که دو برابر خودتان را از میان بردارید و به پیروزی برسید. ‌رمز پیروزی دیگر پیامبران الهی نیز شکیبایی و پایداری معرفی شده است. قرآن کریم می فرماید: «و پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند، ولی بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند شکیبایی کردند تا یاری ما به آنان رسید».

‌شیوه های مبارزه صحیح با استکبار در قاموس قرآن کریم:
آنچه که تاکنون و در این بستر زمانی بیشتر به آن نیاز داریم متدها، اسلوب‌ها و شیوه‌های کارآمد مبارزه همه‌جانبه و دقیق با دشمن مکّار است.
‌۱ـ در ابعاد سیاسی ـ نظامی
‌الف) تحقیر مستکبران و شکستن شکوه دروغین آنان
‌آیه شریفه می‌فرماید: «یا قوم إن کان کبر علیکم مقامی و تذکیری بآیات الله فعلی الله توکلت فأجمعوا أمرکم و شرکاء کم ثم لایکن أمرکم علیکم غمه ثم اقضوا إلی و لاتنظرون»
‌«ای قوم من اگر مقام و یادآوری من به آیات الهی بر شما سنگین و تحمل ناپذیر است (هر کار از دستتان ساخته است بکنید) من بر خدا توکل کرده ام، فکر و قوه و قدرت خود و خدایانتان را یک جا گرد آورید تا هیچ چیز بر شما پوشیده نماند، پس اگر می توانید به حیات من پایان دهید و هیچ مهلتم ندهید.»
‌این آیه، سخن حضرت نوح(ع) به قومش است و لحن آن شامل تحقیرآمیزترین گونه برخورد با آنان است. آن حضرت می فرماید که همگی شما با خدایانتان متحد شوید و بر من هیچ ترحم نکنید و اگر می توانید جان مرا بگیرید وخود را راحت کنید، ولی بدانید که من به پشتیبان قادر و توانایم تکیه کرده ام و از شما خوف و هراسی ندارم.
‌برخورد ساحران فرعون نیز پس از ایمان آوردن به موسی(ع)، برخوردی کوبنده و تحقیرآمیز با فرعون بود. آنان، پس از تهدیدهای فرعون مبنی بر قطع دست و پایشان، با استواری تمام پاسخ دادند:
‌گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتی که به ما رسیده و بر خدایی که ما را آفریده است ترجیح نمی دهیم و اختیار نمی کنیم. هر کار که می خواهی و می توانی بکن که قدرت تو تنها در پایان دادن به حیات دنیایی ما کارآیی دارد.
‌این پاسخ بسیار تحقیرکننده و شکننده بود و آنان به طاغوتی جبار چون فرعون اعلام کردند که ما هرگز تو را بر خدا ترجیح نمی‌دهیم و جایزه و پاداش تو برای ما ارزشی ندارد. این گونه پاسخ ها و برخوردها، شکوه و شوکت مستکبران ر ا خرد و تباه می کند و آن هیمنه ظاهری که باعث خوف توده‌های مردم می‌شود را به سخره می‌گیرد.
‌ب – حمایت همه‌جانبه از مستضعفان
‌«قالوا أنو من لک و اتبعک الأرذولون. قال و ما علمی بما کانوا یعملون. إن حسابهم إلا علی ربی لو تشعرون. و ما أنا بطارد المؤمنین»
‌گفتند: «آیا به تو ایمان آوریم و حال آن که پابرهنگان بی نام و نشان از تو پیروی کرده اند». (نوح«ع») فرمود: «من می دانم آنها چه کاری داشته اند! حسابشان جز با خدا نیست؛ اگر می فهمید و من طردکننده مؤمنان نیستم».
‌حمایت از فقیران و محرومان در واقع ایجاد یک جبهه قوی و سازماندهی نیروهای متفرق در برابر مستکبران است. مطالعه تاریخ پیامبران الهی و پیروان واقعی مکتب توحید نشان می دهد که پایگاه طبقاتی بیشتر آنان، فقیران و محرومان بوده اند و هیچ یک از پیامبران الهی و از جمله حضرت نوح(ع) با ثروتمندان و زورمداران همفکر و در برابر محرومان و مستضعفان نبوده اند.
‌حضرت علی(ع) درباره سیره حضرت سلیمان(ع) که دارای ملک و سلطنت بوده است، می فرماید: حضرت سلیمان(ع) بامدادان با ثروتمندان و اشراف احوالپرسی می کرد تا این که نزد تنگدستان می آمد و با آنان می نشست و اظهار می داشت که مسکینی هستم با مسکینان. پیامبر اکرم(ص) نیز تا پایان عمر شریفش با فقیران و محرومان به سر برد و پیشنهاد مترفان را مبنی بر کناره گیری از فقیران، نپذیرفت.
‌ج) وحدت و انسجام ایمانی برادران دینی
‌«انما المؤمنون إخوه فأصلحوا بین إخویکم و اتقواالله لعلکم ترحمون»
‌بدرستی که مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادران تان را سازش دهید و از خدا پروا دارید، امید است که مورد رحمت قرار گیرید.
‌بیان شد که یکی از راه های سلطه مستکبران بر مردم و به استضعاف کشیدن آنان، ایجاد تفرقه و تشتت میان آنان است. برای مبارزه با مستکبران، باید درجهت مخالف این راه گام برداشت و با وحدت و انسجام ضربه های مهمی بر آنان وارد کرد. پیامبر اکرم(ص) در قیام خود بر ضد استکبار و حاکمیت ظلم و جهل، به وحدت افراد جبهه حق اهمیتی بسیار می داد. در دوران مکه، مسلمانان احساس یکرنگی و برادری می کردند و مشکلی در این باره در میان نبود، ولی با هجرت به مدینه، یاران پیامبر(ص) را دو گروه تشکیل می دادند؛ انصار و مهاجران. افزون بر تفاوت شرایط اقتصادی ومادی، این دو گروه در دو محیط فرهنگی رشد کرده بودند و ناهمخوانی هایی با هم داشتند. پیامبر اکرم(ص) برای استحکام بیشتر این جبهه چاره اندیشی کرد و طرح «مؤاخاه» و برادری را مطرح کرد.
‌اسلام، وحدت را از جمع مسلمانان نیز فراتر برده و از اهل کتاب خواسته تا به همراه مسلمانان، حول اصل مشترک توحید و نفی شرک گرد آیند.
‌۲ـ در ابعاد فرهنگی ـ اجتماعی
‌الف ـ ارائه فرهنگ توحیدی و حیاتبخش
‌«و لقد بعثنا فی کل أمه رسولاً أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت».
‌و در واقع در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختیم (تا بگوید) خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید.
‌بی گمان، مستکبران از جهل و ناآگاهی محرومان بسیار سود می جویند و در بسیاری از موارد، همین ناآگاهی ها موجب می شود مردم تن به استضعاف دهند و استکبار را بپذیرند و در مسیر خواسته های مستکبران گام بردارند. دعوت پیامبران الهی، دعوت به آگاهی و بیداری است و آنان پیش از آغاز جهاد، دعوت به توحید را با حکمت، موعظه حسنه و مجادله کلامی آغاز می کنند سپس با آن عده از مشرکان که دعوت حق را نپذیرفتند و به توطئه های خود ادامه دادند، قتال می کنند. این بدان سبب است که انبیا پیش از توجه به نیروی سلاح و قدرت آهن، به نیروی آگاهی و کاربرد شگرف استدلال و موعظه توجه دارند و آن را مقدم می دارند و در جهت افزایش بصیرت و معرفت مردم اقدام می‌کنند.
‌اصول دعوت فرهنگی جبهه حق بر چند محور قرار دارد:
‌۱ـ آگاهی به مبدأ و معاد و توجه به توحید و یکتاپرستی و قیامت
‌۲ـ معرفت به کرامت و مقام انسانی و یادآوری شأن و جایگاه والای او
‌۳ـ توجه دادن مستمر به مسئولیت‌های انسانی و ایمانی
۴- دشمن‌شناسی افشاء چهره‌ حقیقی و شیوه‌های دشمن
‌پیامبران ابتدا با روشنگری های خود و با استدلال های منطقی مخاطبان را به راه هدایت و افزایش معرفت دعوت می کنند و سپس از آنها می خواهند که در برابر طاغوت ها و مستکبران بایستند و از چیزی نهراسند.
‌ب) شناسایی روشهای دشمن و ابطال فرهنگ استکباری
‌  «و لقد أرسلنا موسی بآیاتنا و سلطان مبین. ألی فرعون و ملائه فاتبعوا أمر فرعون و ما أمر فرعون برشید»
‌و به راستی، موسی را به آیات خود و حجتی آشکار به سوی فرعون و سران (قوم) وی فرستادیم، ولی (سران) از فرمان فرعون پیروی کردند، و فرمان فرعون صواب نبود.
‌از مهم ترین راه های مبارزه با استکبار و جلوگیری از گسترش فرهنگ فرومایه اش، شناسایی و ابطال آن فرهنگ است. از همین رو، در آیه یاد شده نیز خاطرنشان شده که موسی(ع) با آیات روشن به سراغ فرعون رفت و نشان داد که «امر» فرعون، یعنی کلام و عملش، که از فرهنگ استکباری اش نشأت می گرفت، راه به صواب نمی برد. حضرت ابراهیم(ع) نیز با بیان دلایل واضح، پوشالی بودن فرهنگ نمرودیان را اثبات کرد و راه گمراه کردن مستضعفان را بر آنان بست.
‌یکی از مصادق فرهنگ استکباری مستکبران که همواره می خواهند بدان وسیله مردم را تحت استعمار خود نگهدارند، ترویج فرهنگ جبرگرایی است. مستکبران با این تلقین که فرمانبرداری شما و تسلط ما بر شما خواست خداست و نیز نمی توان با مشیت الهی مخالفت کرد، قدرت هرگونه تفکر درباره قیام و انقلاب را از مستضعفان می گیرند، اما از سوی دیگر پیامبران الهی و مصلحان واقعی به روشنگری پرداخته و به مردم تفهیم می کنند که خواست خداوند، پیروزی حق بر باطل و شکست فرهنگ استکباری است و بدین طریق مردم را به تلاش در راه برپایی حکومت های الهی تشویق می کنند. آنان، آزاد بودن و داشتن مسئولیت را به انسان ها گوشزد می کنند و مردم را از تسلیم شدن در برابر طاغوت ها برحذر می دارند و این از نخستین گام ها در راه مبارزه با مستکبران است. امروز نیز، غربگرایان با القای هژمونی مسلط غرب بر جهان از لزوم همراهی اجباری با اراده آنان می‌گویند. پیامبران و مصلحان همچنین به مقابله با مفاسد فرهنگ استکباری پرداخته و با فساد اخلاقی و بی بند و باری قشر مرفه و مستکبر ـ که به مردم فقیر نیز سرایت می کند ـ مبارزه کرده اند.
‌۳ـ در بُعد اقتصادی
‌«و لاتمدن عینیک إلی ما متعنا به أزواجاً منهم زهره الحیاه الدنیا لنفتنهم فیه و رزق ربک خیر و ابقی»
‌و هرگز چشمان خود را به نعمت های مادی، که به گروه هایی از آنان داده ایم، میفکن! این زیورها و شکوفه های زندگی دنیاست، تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.
‌برای پرورش و شکوفایی روحیه استکبارستیزی در بعد اقتصادی، دو راهکار مهم وجود دارد؛ یکی از آن دو، دمیدن روح قناعت و بی اعتنایی نسبت به ثروتمندان در میان مؤمنان است. این آیه به پیامبر (ص) خاطرنشان می کند که چشم به اموال و دارایی های دیگران نداشته باشد که همین قانع بودن و به ثروت دیگران طمع نداشتن، خود یک ارزش است. رسول اکرم(ص) در این باره می فرماید: «کسی که اهل دنیا را بزرگ دارد و به طمع دنیای او، او را دوست بدارد، خداوند بر او خشم می گیرد».
‌حضرت علی(ع) نیز می فرماید: «چه زیباست تواضع ثروتمندان در برابر فقیران برای پاداشی که نزد خدا دارند و زیباتر از آن بی اعتنایی فقیران به ثروتمندان است برای اعتماد و تکیه ای که بر خدا دارند». ‌کسانی که در این مکتب تربیت یافته اند، گاه عمری را در فقر و تنگدستی زندگی کرده اند، ولی هیچ گاه حاضر نشده اند که دستی به سوی مستکبران دراز کرده و از آنان درخواستی کنند، و دوم، کوشش برای یافتن استقلال اقتصادی است. اگر ملتی قانع باشد و به آنچه خود دارد، اکتفا کند و در جهت پیشرفت اقتصادی و استقلال اقتصادی گام بردارد، هیچ گاه مستکبران نمی توانند آنان را به خضوع در پیشگاه خود وادارند. دعوت اسلام به فقر و تحمل آن نیست بلکه به تلاش در جهت تولید ثروت حلال است.
مراحل پنج گانه مبارزه پیامبران با مستکبران
‌پیامبران الهی پس از ابلاغ رسالت خویش، به طور معمول با مقاومتهایی از ناحیه برخی از عوام و مستکبران  عوام فریب روبه رو شده اند. بررسی آیات قرآن کریم، نشان می دهد که دعوت و مبارزه با مستکبران، شامل پنج مرحله بوده است. ‌مرحله اول، ابلاغ رسالت و اصل پیام است، در این مرحله، هر پیامبر الهی به تناسب مأموریت خود پس از دعوت به توحید، پیام هایی را برای مردم مطرح کرده است. در پی این مرحله، واکنش اولیه قوم آغاز می شود، در مرحله دوم، جهل مخالفان و معاندان، دعوت پیامبران الهی را رد و یا در نهایت درخواست بینه و دلیل می کند. در مرحله سوم، پیامبران الهی به آوردن دلیل و برهان می پردازند و معجزات خویش را ارائه می‌کنند. ‌مرحله چهارم واکنش نهایی قوم است که مردم دو دسته می شوند: بیشتر انسان های پاک نهاد و منصف که دل به دنیا نبسته اند، ایمان می آورند و متأسفانه عده ای مغرور و متکبر و مستکبر، به مخالفت می پردازند. در بیشتر اقوام گذشته، مانند قوم نوح(ع)، هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع) و قوم موسی(ع) چنین بوده است. مرحله آخر نیز، مرحله فرود آمدن عذاب و بیان عاقبت مستکبران است. این سرنوشت مشترک مستکبرین در طول تاریخ است که نهایتاً به کامیابی دنیوی نیز نائل نمی‌شوند و حسرت‌زده و بدبخت آنهایی که تکیه‌گاه خود را، خانه سست عنکبوت قرار می‌دهند.
ما اکثر العبروا قل‌الاعتبار؛ فاعتبروا یا اولی‌الابصار .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.