خانه » به قلم همشهریان » اجتماعی » نوشته ای به مناسبت هفته دفاع مقدس و آغاز سال تحصیلی

نوشته ای به مناسبت هفته دفاع مقدس و آغاز سال تحصیلی

هر سال که نسیم مهر در واپسین روزهای شهریور بر صورتم وزیدن می گیرد ، مرغ جان پر می کشد و مرا با خود به زیباترین دوران زندگی می برد .

مسافری می شوم در راه برگشت زندگی . چه سفر زیبایی !

در این سفر روحمان از منازل زیادی عبور می کند و افراد کثیری را به یاد می آورد . در پوست خود نمی گنجم.

هرگاه چنین حالی پیدا می کنم ، از خود بی خود می شوم. حس بی بدیلی وجودم را فرا گرفته سرشار انرژی  می شوم . در این حس و حالم نفحاتی از حس حسرت نیز درون گاهی شعله می کشد .

شادم و مسرورم. از آن جهت که یاد معلمان دلسوزی می افتم که واژه خستگی در دایره ی لغاتشان نبود و با تمام تار و پود وجودشان لقمه های معرفت و مهربانی را در سفره چاشت آموزش و تربیت در دهانم می گذاردند . معلمانی که برایم الگوهایی بودند مهربان و با وقار . همیشه دوست داشتم خدا کمکم کند تا معلمی بشوم مانند آنها.

اما حالا که معلم هستم . می یینم که چقد رکاهیدن عصاره ی جان و نوشاندن شیره ی معرفتی وجود در کام روح انسانهای تشنه کار دشواری است و در توان این حقیر نیست و عجب انسانهای توانا و وارسته ای بودند آن معلمان عزیز!

و یاد زحمات مادرم می افتم . اکنون که به آن روزها می نگرم . کوشش و مجاهدت مادری را نظاره هستم که گویا جز برای ارتقای دانش و معرفت فرزندانش کار دیگری نداشت . با چه حرص و ولعی کار تربیتی مرا از مدرسه جویا می شد و دنبال       می کرد. یاد آن روزها به خیر که با پشتوانه ی چنین مادری مهربان گامهای استوار خود را بر سنگفرشهای مدرسه می گذاشتم و امیدوار به آینده قدم بر می داشتم.

یاد روزهای کودکی به نیکی . روزگاری که با آرامش به مدرسه می رفتم و باز می گشتم و راحت سر بر بالین استراحت   می گذاشتم. روزهایی که وقتی مشغول قرار دادن مدادهایم درون جامدادی بودم ، در آن سوی سرزمینم جوانانی با صلابت و شجاع گلوله های فشنگ در خشاب تفنگ قرار می دادند و با خصم دون می جنگیدند تا من و امثال من حدیث افتخار بسرایند و غنچه های  بوستان علم و معرفت در زیر چکمه های دشمن پرپر نشوند!

آری، حسرت اینجا به سراغم می آید و چقدر دوست داشتم من هم در کنار سایر جوانان بر سینه دشمن خنجر زنم . لکن زمان چنین موهبتی را از من سلب کرد!

اکنون در حسرت روزهای خوب مبارزه ، پیشانی ارادت بر آستان مقدس و منور شهدا و جانبازان گذاشته و در روزگار گرفتاری در زر و زیور دنیا ، از روح بلندشان طلب کمک و دستگیری می نمایم . آنان که میهمان سفره با برکت اربابشان حسین(ع) شدند و بال بر بال ملائک گذاشتند. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.    مجتبی عرب عامری – شهریور۱۳۹۴

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.