خانه » اخبار و رویدادها » از سه شنبه تشییع شهدا تا سه شنبه توافق هسته ای

از سه شنبه تشییع شهدا تا سه شنبه توافق هسته ای

عبور از خط قرمزهای هسته ای، رها کردن تنگه احد

از سه شنبه تشییع شهداء (۲۶خرداد) تا سه شنبه توافق هسته ای (۱۶تیر)
در فقه کثیر الشک را اعتباری نیست، کثیر الیقین بودن مهم و معتبراست و دیگر باید همگان یقین کرده باشند که تشییع بی نظیر شهدا در روزهای حساس مذاکرات هسته ای، پیام قطعی «عدم پذیرش تحمیل توافق بد» است. درست در نقطه مقابل تشییع مردگان که پایان آنهاست، تشییع شهداء، آغاز حضور و بروز شهداست. هرچند فرهنگ متعالیه «شهادت» و «غیرت» با سیاست متدانیه «غرب باوری» و روحیه متسافل «دنیاطلبی» نمی خواند اما باز هم «زهیرها» آمدند تاشاید «زبیرها» این بار وجاهت خود را خرج تضعیف «خطوط قرمزِ امامِ مسلمین» نکنند.
باور نگارنده آن است که تشییع «پر مضمون» شهدا روند مذاکرات هسته ای را تحت الشعاع آفتاب درخشان پیام شهدا قرار داد چرا که شهید نور است که «نورالظاهر لنفسه و المظهر لغیره (فی عین الظهور هوفی غایه الخفاء)
شهدا، فارغ از تمنای تجلی و شهرت، صرفا همچون شهاب ثاقب نیستند که بیایند و بروند و لذت آنی نصیب بینندگان کنند، بلکه ستاره قطبی بودند و هستند که جهت حرکت را نشان می دهند و بردارهای واگرا را همگرا می کنند. شهدا زنده اند و در مورد مسائل کشور نظر می دهند و در غوغای مباحثه «دولتمردانی» که «هر توافقی را بهتر از عدم توافق» می پندارند و دلواپسان و دغدغه مندانی که «توافق خوب را می پسندند و توافق بد را هرگز نمی پذیرند» آشکارا به اظهار نظر پرداختند. شهدا نسبت به «مُلکِ ری ساختگی» که در پس ذهن همه ماست هشدار دادندو فرمودند که «حصر خرمشهر اقتصادی» با «واگذاری آبادان هسته ای» شکسته نمی شود و تاکید کردند که علت بحران آب یا «قساوت یزیدیان» است یا «خشکسالی مدیریتی»، نه «پافشاری بر اصول».
بله! احدی نمی تواند شهدا را مصادره کند چرا که آنها چون رودی خروشان به دریای آرام «امام و امّت امام» متصل شدند، محکم آمدند و مهربان پذیرفته شدند. شهدا آمدند تا کثرت گرایی موجود در شهرها و رسانه ها را با وحدت گرایی حاکم در جبهه ها جایگزین کنند. «خاص بودگی» و «تمایز» تشییع شهدا همانند «عقربه کوچک ساعت» برای هشیاران معنای دیگری داشت و از شروع زمانه ای جدید خبر می داد.
اگر تشییع شهدا برای مذاکره کنندگان هسته ای و دولتمردان محترم همچون معجزه ای دیده شود، باید بدانند معجزه خارق العاده است ونه خارق الطبیعه و باید از عادت مالوف و معروف خود در «آمریکا باوری» و «کدخداپسندی» فاصله بگیرند و بجای «آه و ناله درمانی»، «فحش درمانی»، «دزد دزد گفتن های بی سند» به فکر تحقق پیام واحد شهدا یعنی تبعیت تئوریک و عملی از ولی فقیه باشند. واقعیت مثل قهوه تلخِ بدون شیر و شکر است که بیدار می کند و امید که آنها که خواب آمریکا را می بینند شهدا بیدارشان کرده باشد.
در هفته ای که هفته سرنوشت مذاکرات خوانده می شود، دولتمردان و مذاکره کنندگان در کنار مطالعه مطالبات و خواسته ها و خط قرمزهای رهبری عظیم الشان انقلاب، خوب است که پیام ایشان به تشییع شهدا را نیز در لحظات قبل از ورود به اتاق مذاکرات بازخوانی کنند که این پیام از جنس حکمت های راز ورزانه ای بود که در قلب ها نفوذ می کند و عقول را از تلبیس ابلیس می رهاند. «زیبایی عبارت» رهبری با «فریبایی رفعت» پیام شهدا ضمانت قطعی حفظ امانت داری، غیرت ورزی، شجاعت و دیانت مذاکره کنندگان است.

مهندسی غیبی خداوند برای جامعه اسلامی
مراسم باشکوه تدفین شهدای غواص که در سه شنبه هفته پایانی خرداد ماه برگزار شد، به قدری مهم بود که تا مدت ها جای تحلیل های دقیق سیاسی و جامعه شناختی برای آن وجود دارد. به عقیده نگارنده این حادثه عظیم اجتماعی جز در چارچوب و بستر قوانین غیر مادی الهی قابل تحلیل نیست. یک سوی این میدان جامعه ی مؤمن و مسلمانی است که تحت شدیدترین فشارهای دشمن خارجی قرار گرفته و سوی دیگر جریان رسانه ای نفاق داخلی نیز با همه ابزارهای تبلیغاتی، خائنانه مشغول بزک کردن چهره دشمن است و مردم را به ذلت پذیری و دست برداشتن از استقلال و آرمان هایش دعوت می کند. در این شرایط مهندسی غیبی خداوند، به کمک ملت می آید و همه محاسبات ماتریالیستی جامعه شناختی و سیاسی را در هم می کوبد و دل های مردم را به سمت آرمانی ترین مفاهیم سوق می دهد: استقلال، از جان گذشتن، صبر و مقاومت، غیرت و … .

http://asrupload.ir/varamincity/tasavir/94/04/9dey.jpg

رها کردن تنگه احد، عبور از خط قرمز
حکومت برخاسته از خون شهداء مال التجاره نیست که از دوره گردی خریده باشیم، حکومت اسلامی بهای دندان شکسته محمدمصطفی(ص) در احد است. اگر خط قرمزهای هسته ای، تنگه احد انقلاب است، باید درس احد و آیات مرتبط با شهدا را بازخوانی نمود. مهندسی خداوند در شرایط سختی که پیش از این ترسیم شد، یک نمونه تاریخی و قرآنی آشکار هم دارد. بی شک یکی از سخت ترین شرایط اجتماعی و سیاسی برای جامعه اسلامی صدر اسلام، شرایط مربوط به جنگ احد بود. دشمن خارجی با کینه شدیدی که از شکست در جنگ بدر در دل داشت، با همه تجهیزات سخت افزاری اش به میدان آمد و تبلیغات و کارشکنی های پی در پی و طاقت فرسای منافقین نیز به مدد دشمن خارجی آمد و توانست برخی خواص را بفریبد و تنگه ای که پیامبر (ص) رها کردن آن را خط قرمز تعیین فرموده بودند را به انگیزه به دست آوردن غنیمت، رها کردند.
خداوند در آیاتی از سوره مبارکه آل عمران به کارشکنی منافقین در همراهی نکردن با پیامبر (ص) در جنگ احد و تحریک دیگران به این کار اشاره می فرماید: «وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاتَّبَعْناکُم؛ آنها که به- ایشان گفته شد بیائید و در راه خدا نبرد کنید یا (لااقل) از حریم خود دفاع نمائید گفتند اگر ما می دانستیم جنگى واقع خواهد شد از شما پیروى مى‏کردیم.» (آل عمران/۱۶۷)
منافقین عافیت طلبی و ذلت در برابر دشمن را اینگونه تئوریزه و تبلیغ می کردند که شهدای جنگ هم اگر مانند ما از آرمانشان دست بر می داشتند و در برابر دشمن مقاومت نمی کردند، کشته نمی شدند: «الَّذِینَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا؛ (منافقان) آنها هستند که به برادران خود گفتند- در حالى که از حمایت آنها دست کشیده بودند- اگر آنها (شهدا) از ما پیروى مى‏کردند کشته نمى‏شدند.» (آل عمران/۱۶۸)

پاسخ الهی به تبلیغات ذلت بار منافقین، از زبان شهدا
و در نهایت خداوند با بیان پیام شهدا اینگونه به منافقین پاسخ می دهد و به مؤمنین تسلی می دهد و آنان را به مقاومت در برابر دشمن دعوت می کند: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ/ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ/ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ؛ (اى پیامبر) هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده‏اند مردگانند، بلکه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند. آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند و بخاطر کسانى که (مجاهدانى که) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نیز) خوشوقتند (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى‏بینند و مى‏دانند) که نه ترسى بر آنها است و نه غمى خواهند داشت. و (نیز) از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان خوشحال و مسرور مى‏شوند و (مى‏بینند که) خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمى‏کند (نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند)» (آل عمران/۱۷۱- ۱۶۹)
پیرامون شأن صدور این آیات آمده است جمعى از افراد سست ایمان بعد از حادثه احد در هر محفلی مى‏نشستند و بر دوستان و بستگان خود که در احد شهید شده بودند، تاسف مى‏خوردند که چرا آنها مردند و نابود شدند، مخصوصا هنگامى که به نعمتى مى‏رسیدند و جاى آنها را خالى می دیدند بیشتر ناراحت مى‏شدند، با خود مى‏گفتند ما این چنین در ناز و نعمتیم اما برادران و فرزندان ما در قبرها خوابیده‏اند و دستشان از همه جا کوتاه است. اینگونه افکار و اینگونه سخنان علاوه بر این که نادرست بود و با واقعیت تطبیق نمى‏کرد، در تضعیف روحیه بازماندگان بى اثر نبود. (تفسیر نمونه؛ ج۳؛ ص۱۶۹)

اعجاز «قیام» پس از «بصیرت» پیام شهدا
در این آیات شریفه نکات بسیار مهم سیاسی – اجتماعی نهفته است که درس بزرگ این روزهای ماست:
اولاً با اینکه این آیات پاسخ به شبهه افکنی و تبلیغات ضد انقلابی منافقان است، اما خداوند خطاب خود را به آنان نمی کند بلکه خطاب به پیامبر (ص) پاسخ آنها را می دهد. گویی که آنقدر این افراد پست و بی ارزشند که خداوند آنان را لایق خطاب مستقیم خود نمی داند.
ثانیاً این آیات کاملاً در یک شرایط سیاسی خاص، هم برای پاسخ به تبلیغات و شبهه افکنی منافقین و هم برای تسلی دادن به مؤمنین و تشویق آنان به مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن نازل شد. برخلاف  برخی که از این آیات – بدون در نظر گرفتن سیاق آیات ماقبل و مابعد – صرفاً به بیان نکات اخلاقی اکتفا می کنند، آیات قبل و بعد از این آیه نشان می دهد که سیاق آیات شهادت، کاملاً مربوط به یک واقعه سیاسی- اجتماعی است. آیات قبل از این آیات که پیش از این بیان شد؛ در آیات بعد از این آیات نیز خداوند به واقعه ای اشاره می کند که پس از جنگ احد و زمانی که دیگر انتظار می رفت تبلیغات جریان نفاق برای عدم ایستادگی در برابر دشمن اثر کرده باشد، فرد منافقی با جدی نشان دادن تهدید دوباره دشمن، قصد ترساندن مردم از دشمن را داشت تا وادار به تسلیم در برابر دشمن شوند: «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ؛ آن مؤمنانى که چون مردمى (منافق مانند نعیم بن مسعود اشجعى) به آنها گفتند لشکر بسیارى (که تمام مشرکین مکه و پیروان ابو سفیان باشند) بر علیه شما مؤمنان فراهم شده از آنان در اندیشه و بر حذر باشید (این تبلیغات و مکر دشمن به جاى آن که بیم در دل آنها افکند) بر ایمانشان بیفزود و گفتند در مقابل همه دشمنان تنها خدا ما را کفایت است و نیکو یاورى است.» (آل عمران/۱۷۳)
حال سؤال این است که چه چیزی باعث شد که مسلمانانی که در جنگ احد شکست خورده بودند و دارای روحیه ضعیفی بودند و منافقین هم از این شرایط بر علیه فرهنگ ایستادگی و مقاومت مداوماً مشغول تبلیغات بودند، ناگهان در برابر تهدید دوباره دشمن نه تنها سست نشدند، بلکه به تعبیر قرآن بر ایمانشان هم افزوده شد و برای ایستادگی در برابر دشمن اعلام آمادگی کامل کردند.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از این مسئله به عنوان یک اعجاز یاد می کند: «مقایسه روحیه مسلمانان در میدان جنگ احد با روحیه آنها در حادثه حمراء الاسد که شرح آن گذشت، اعجاب انسان را برمى‏انگیزد که چگونه یک جمعیت شکست‏خورده فاقد روحیه عالى و نفرات کافى با آن همه مجروحان در مدتى به این کوتاهى که شاید به یک شبانه روز کامل نمى‏رسید، چنین تغییر قیافه دادند و با عزمى راسخ و روحیه‏اى بسیار خوب، آماده تعقیب دشمن شدند … این دگرگونى عجیب در این فاصله کوتاه، انسان را به سرعت و عمق تاثیر تربیتى آیات قرآن و بیانات گیرا و مؤثر پیغمبر اسلام (ص) آشنا مى‏سازد که این خود در سر حد یک اعجاز است.» (تفسیر نمونه؛ ج‏۳؛ ص۱۷۸)
به عقیده نگارنده راز این اعجاز (اعلام یکپارچه به ایستادگی در برابر دشمن بعد از شکست در جنگ) را فقط و فقط باید در آیات شهادت قبل از این آیات دانست که خداوند در آن آیات پیام شهدا را به جامعه اسلامی رساند و آنان را تسلی داد و به ایستادگی در برابر دشمن امیدوار کرد.

حضور شهدا در میان ملت، امداد الهی در لحظه نیاز ملت        
بازخوانی آیات فوق الذکر آن چیزی است که رهبر انقلاب در پیامشان به آن اشاره فرمودند: «امداد الهی در لحظه نیاز ملت»، «حضوری پر مضمون»، هدایت دلهای مردم توسط «خداوند مالک دل ها»: «سپاس بیپایان پروردگار حکیم و مهربان را که در لحظه های نیازِ این ملّتِ خداجوی و خداباور، بشارتهای تردیدناپذیر را بر دلهای بیدار نازل می فرماید و غبارها را میزداید. حضور پُرمضمون امروز شما در تشییع این دُردانه های به میهن بازگشته، یکی از به یادماندنیترین حوادث انقلاب است؛ رحمت خدا بر شما، و سپاس بیحد از خدای مالک دلها، و سلام بیپایان بر حضرت بقیّهالله (روحی فداه) که صاحب این ثروت عظیم است.» (۲۶/۳/۹۴)
با این توضیحات، پاسخ به این سؤالات هم مشخص می شود که مقصود رهبر انقلاب از «لحظه نیاز ملت» کدام لحظه است؟ مقصود ایشان از «حضور پر مضمون» چیست؟ و ملت با حضور خود دقیقاً در پی انتقال چه مضمونی به مسئولین بودند؟ و چرا ایشان خداوند را با لفظ «مالک دلها» وصف نمودند؟
رهبر حکیم انقلاب مجددا قصد دارند همچون دوران اصلاحات آمریکایی که عرصه جولان منافقین در کشور بود، با توجه دادن ملت به فرهنگ شهادت، جامعه را به ایستادگی در برابر دشمن تشویق کنند. و قطعا جامعه ای که چنین تشییع باشکوهی در آن انجام می شود، تحمیل توافق ذلت بار با دشمن را هم نخواهد پذیرفت. حتی اگر در این تشییع، هیچ شعار ضد استکباری هم داده نمی شد، نفس برگزاری باشکوه آن، بسیار پرمعنا تلقی می شد.
در نتیجه این ایستادگی است که خداوند تهدید دشمن که منافقین آن را جدی می انگارند و مردم را می ترسانند را هم رفع می کند: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ؛ به همین جهت آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند در حالى که هیچ ناراحتى به آنها نرسید و از فرمان خدا پیروى کردند.»(آل عمران/۱۷۴)
در خانه اگر کس است یک حرف بس است که امام(ع) فرمود: «حدیث تدریه خیر من الف حدیث ترویه» در نسبت میان پیام زنده شهدا با بصیرت این روزهای ملت باید بسیار اندیشید.
میان عاشق و معشوق رمزیست
چه داند آنکه اشتر می چراند

به قلم علیرضا معاف؛ دانشجوی دکترای فلسفه ی علم در دانشگاه شریف ؛ سردبیر هفته نامه ۹دی؛ یکی از نخبگان جوان شهرستان ورامین

moaf

۲ نظر

  1. با سلام
    ۱۴ تیر نظر گذاشتیم هنوز نمایش داده نشده است.
    لطفا اگر مشکل دارید اطلاع دهید تا دیگر در سایت نظر(لا اقل در مورد موضوعات خاص) ندهیم.
    شاید هم در آن تهمت و تو هین وجود داشته.

    • سلام و ممنون از نظر شما و پوزش بابت تأخیر
      برادر عزیز یا خواهر گرامی
      هیچ مشکلی با نظر دادن شما وجود نداشته و ندارد؛ همانگونه که دیده اید تا کنون نیز نظرات شما تأیید شده است و ادامه نظر دادن شما به تمایل خودتان بستگی دارد.
      اما همانگونه که حدس زدید بخشی از نظر شما حاوی تهمت بود که خود نویسنده مقاله باید پاسخ شما را بدهند و در حال حاضر نیز امکان دسترسی به ایشان و تقاضای پاسخ دادن وی به شما برای مان مقدور نمی باشد.
      اگر مایل بودید مشخصه ای (ایمیل، تلفن و…) از خودتان بفرمایید تا به محض دسترسی به ایشان یا به صورت تلفنی یا حضوری، شبهات سیاسی و… تان را پاسخ دهند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.